شادمانی در ۱ دقیقه – بخش دوم
“شادمانی در ۱ دقیقه “- بخش دوم
گاهی اوقات آنچنان دغدغه ها، نگرانی ها، رنج ها و فشارهای زندگی بر دوش انسان سنگینی می کنند که انگار از نظر فکری فلج می شود و قادر به انجام کارهای عادی روزمره نیز نمی باشد. طبیعی است که هر انسانی در طی عمر خود احساس هایی همچون ترس، نا امیدی و خشم را تجربه کند؛ البته که شدت و دفعات تکرار آن متفاوت است. شما در چنین شرایطی چکار می کنید؟ آیا جایی برای شادی باقی می ماند؟ پاسخ مثبت است، این مقاله به شما یک تکنیک آسان و موثر معرفی می کند.
رنج، خشم، ناراحتی، فشار، استرس، دلنگرانی، اضطراب، غم …. هر چه از این دست هست، در این مقاله، ابر خاکستری نامیده می شود. توجه کنید که این ابر در اندام های جسمانی شما کجا قرار گرفته است و معمولا کجا قرار می گیرد؟ مثلا روی شانه هایتان، قفسه سینه، سر، قلب، کتف ها، انگشتان و دست ها، کمرتان، معده، زانو یا جایی دیگر؟ شاید الان نتوانید تشخیص دهید، اشکال نداره. به مرور زمان به آن آگاه خواهد شد و معمولا در مورد هر فردی یک طور است مثلا من غالبا این ابر را سمت چپ شانه ام حس می کنم. ممکن است شما آنرا به شکل لرزش ناخودآگاه انگشتان دستتان احساس کنید. هرچه هست و هر کجا هست آنرا دریک ابر خاکستری فرضی بسته بندی کنید.
به جای فرار از این ابر خاکستری یا به جای جنگیدن با آن در ابتدا قبول کنید که این ابر اکنون در زندگی شما وجود دارد، خواه مقطعی ، خواه به صورت مزمن بر آسمان زندگی شما پدیدار شده است. اما قرار نیست شما کمترین میزان شادی ممکن برای امروز خود را فدا کنید و در آن غرق شوید. بنابراین برای فقط ۱ دقیقه بنشینید و هیچ کاری نکنید و هیچ فکری هم نکنید. قطعا نخواهید توانست جلوی افکار را بگیرید اما به آن ها بگویید فقط یک دقیقه در حال تماشای شما نیستم. باز هم امکان پذیر نیست و باید در این ۱ دقیقه به چیزی دیگر فکر کنید و آن یک چیز خوبست مثلا فکر کردن به نفس کشیدن خودتان یا گرفتن نبض خود که در حال زدن است. می توانید این یک دقیقه با تمرکز به یک گل نگاه کنید یا بویی را استشمام نمایید یا اگر تمرکز بیشتری دارید به صدای سکوت گوش فرا دهید. همین و فقط همین.
در این یک دقیقه بپذیرید که شما در حال انجام کاری هستید به نام”هیچ کاری نکردن”. می دانم که سوال می کنید خب همچنان ابر خاکستری از بین نرفته است. بله همین طور است اما شما بدون هیچ بهانه های این تکنیک را انجام دهید به تدریج ابر خوشرنگ تر می شود، حتی اگر نشود هم اشکالی ندارد. چون هدف اصلی از بین بردن آن ابر نیست بلکه دقیقه ای بار سنگین احساسات منفی و مخرب را بر زمین گذاردن است تا نفسی تازه کنید. واقعا از خودتان بپرسید اگر دقیقه ای آنرا فراموش کنم چه می شود؟ هیچی فقط شما قدری به خودتان استراحت داده اید.
به شما قول می دهم برای مشکلتان به راهکاری می رسید که خودتان متعجب خواهید شد. چون اینطوری در حال ترمیم سلول های آسیب دیده تحت تنش ابرخاکستری هستید. در غیر اینصورت می تواند ابر خاکستری آنقدر به شما نفوذ کند که منجر به افسردگی و بیماری های چون ام اس و… گردد. قبل از آغاز ۱ دقیقه ی شگفت انگیز به ابر خاکستری بگویید یک دقیقه دیگه نگاهت می کنم فقط تا ۶۰ بشمر من بر می گردم. آری آن ابر که فعلا از تو دور نمی شود، پس تو چند ثانیه از آن دور شو و بعد با خلاقیت بیشتر برگرد.
دوست عزیر من یکی از اشتباهات مهلک که در مواجهه با ابرهای خاکستری زندگی انجام می شود، مراجعه به نزدیکان و دوستان برای درد دل است، جواب معکوس خواهد بود چون شاید فکر کنید آخیش سبک شدم اما نمی دانید که ابر خاکستری این بار تیره می شود چون غالبا نزدیکان ما از سر دوست داشتن ما همراهیمان می کنند و ما بیشتر آن حس های منفی غیرسازنده را باور می کنیم. قطعا مراجعه به مشاور خبره مقوله ی خوبیست. اما به زبان عامیانه، خواهر درمانی و خاله درمانی … در اغلب موارد کاری برایتان نمی کند. پس همین تکنیک ساده را جدی تلقی کنید.
نشر کامل یا قسمتی از این مقاله، فقط با درج نام نویسنده”شادی سپهی” و آدرس سایت بلامانع است.
جهت مشاوره بیشتر در این خصوص، لطفا به قسمت خدمات سایت مراجعه نمایید.
دیدگاهتان را بنویسید